موشکی" به تنهایی در زیرزمین یک خانه زندگی میکند. روزی او از تنهایی خویش به ستوه میآید و تصمیم میگیرد برای فرار از این تنهایی کاری بکند. ناگهان صدایی از آن سوی دیوار توجهاش را جلب میکند. او با دندانهایش سوراخی ایجاد میکند، اما ناگهان با یک مار مواجه میشود و خیلی سریع سوراخ را میبندد. مدتی بعد باز صدای دیگری از پشت دیوار آن طرف لانه به گوشش میرسد. او این بار نیز سوراخی درست میکند، و با یک موش کور روبهرو میشود، و با او دوست میشود. کمی بعد او تصمیم میگیرد همانطور که پشت دیوارها را دیده پشت سقف لانه را نیز ببیند. به همین دلیل همهی اسباب و اثاثیهی اتاقش را روی هم میچیند و روی آنها میرود و سوراخی در سقف ایجاد میکند و آسمان آبی را میبیند. موشکی تا آن روز آسمان را هزار بار دیده بود، ولی هیچوقت به چشم یک سقف یا یک دیوار، به آن نگاه نکرده بود. موشکی در این دنیای بزرگ، زیر آن آسمان آبی، سالها زندگی میکرد و خوشبخت بود و فقط یک آرزو داشت؛ این که بداند اگر یک روز به آسمان برسد، پشت آن آبی روشن و زیبا چه دنیایی را خواهد یافت.
وزن
36
تعداد صفحات
24
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0