ریزهمیزه" دخترکوچولویی دوستداشتنی بود که پدر و مادرش هر روز صبح قبل از این که او از خواب برخیزد به سر کار میرفتند و مادربزرگ هر روز برای مراقبت از او به خانهی آنها میآمد. اما مادربزرگ حوصله نداشت تا با نوهی کوچکش بازی کند. یک روز مادربزرگ در خانهی آنها به خواب رفت و موفرفری بر اثر حادثهای آسیب دید. بدینترتیب مادر و پدر موفرفری تصمیم دیگری گرفتند که باعث خوشحالی بسیار موفرفری شد.
وزن
18
تعداد صفحات
12
محل انتشار
تهران - تهران
سال انتشار
1386
زبان
فارسی
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0