در زمانهای قدیم مثل حالا تلویزیون و رادیو یا گوشی موبایل و تلفن نبود که همه از همدیگر داشته باشند. آن زمان با اسب، نامه یا کبوتر پیامهای خود را به همدیگر میرساندند و سرگرمی زمان قدیم پدر و مادرها برای بچهها قصه میگفتند. پدر من خیلی قصه میدانست. هر قصهای که میگفت دو ساعت طول میکشید. میگفت پدربزرگش خیلی سفر میکرد و قصه میگفت. او چنین تعریف میکرد: به یک روستا به نام روستای شادباش رفتم. سرزمین خوش آب و هوا بود، مردها خیلی خوب و راستگو و مهربان بودند. هرکس گرفتار میشد، همگی کمک میکردند. همیشه برای پول برای همدیگر کار نمیکردند. آن روستا بهترین میوهها و سبزیجات را داشت. روش خوبی که داشتند، این بود که از مال حرام خوششان نمیآمد، از دزدی بدشان میآمد، آن روستا دزد نداشت...
زبان
فارسی
وزن
360
کد دیوی
8fa3.62
مکان انتشار
قم - قم
تعداد صفحه
240
زمان انتشار
1400
شابک
9789642405206
هنوز نظری برای این محصول ثبت نشده است.
نظرات کاربران
برای ثبت نظر، از طریق دکمه ثبت نظر اقدام نمایید.
متوسط امتیازها
0.0